اصل حد بی کفایتی یا قانون پیتر چیست؟
اکثر انسانها زمانی از موقعیت شغلی خود راضی هستند که معتقد باشند در حد مشخصی از بیکفایتی هستند و به محض احساس کفایت، از موقعیت فعلی ناراضی خواهند بود.
این اصل را میتوانیم با یک مثال ساده بیان کنیم. علی در شرکتشان در سمت کارشناس فروش فعالیت میکند. او کارش را به خوبی انجام میدهد و از عهده ی تمام وظایفی که به او محول شده بر میآید. به همین دلیل احساس میکند که حقش خورده شده و جلوی پیشرفتش گرفته شده و باید به سمت بالاتری ارتقا پیدا کند. او را در موقعیت سرپرست فروش قرار میدهند. باز هم کارش را به خوبی انجام میدهد و وظایف محوله را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. باز هم احساس میکند که نباید در این سمت باشد و حقش خورده باشد و جلوی پیشرفت او گرفته شده است.
به هر حال، فرصتی پیش میآید و پس از اینکه مدیر فروش قبلی (که او هم فکر میکرد حقش خورده شده و استعفا داده و به شرکتی دیگر رفته است) استعفا داد، او را در سمت مدیر فروش قرار میدهند. سمت مدیر فروش علاوه بر آشنایی با مهارت فروش، نیازمند دانش مدیریت نیز هست که علی از آن بهرهی چندانی نبرده است. او احساس میکند که شغل فعلی کمی از محدودهی توانمندیهای او بالاتر است. حالا دیگر اعتراضی ندارد و با رضایت به کار فعلی ادامه میدهد!
درباره این سایت